بهترین داستانهای اموزنده و پند اموز
در مواجهه با مشکلات، آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستینها را بالا بزن. آنگاه دستان خدا را می بینی که پیش از تو دست به کار شده اند.(امام علي)

روزی بهلول به حمام رفت، ولی خدمتکاران حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن طور که دلخواه بهلولبود او را کیسه ننمودند.

با این حال بهلول وقت خروج از حمام ده دیناری که به همراه داشتیک جا به استاد حمام داد.ک ارگران حمامی چون این بذل و بخشش را بدیدند،

همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی نمودند.

بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت.ولی این دفعه تمام کارگران با احترام کامل او را شستشو نموده و بسیار مواظبت نمودند.

ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران، بهلول به هنگام خروج فقط یک دینار به آنها داد.حمامی متغیر گردیده پرسیدند:« سبب بخشش بی جهت هفته قبل ورفتار امروزت چیست؟»بهلول گفت:«مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده بودم پرداختم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شما ادب شده و رعایت مشتری های خود را بکنید.» 




تاریخ: چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:داستانهای اموزنده,محسن زابلی,داستان,زیبا,
ارسال توسط ღمــحــســنღ

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 172
بازدید کل : 52843
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1

..... ....
از وبلاگ بهترین داستانهای اموزنده حمایت میکنم
...

کد متحرک کردن عنوان وب

.. Online User --- --- --